فقط برای تو

دلتنگی

 دلتنگی یعنی: ذهنم پــر از تو خــالی از دیگران استاما کنارم خــالی از تو پــر از دیگران است

[ پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, ] [ 14:0 ] [ نفس ] [ ]


مرد مست

مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی

گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش

می بره…زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه…

صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این

کارو تا شب ادامه بده…

مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره …

که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته…

زن: عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست…

من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم…

زود بر می گردم پیشت عشق من

دوست دارم خیلی زیاد…

مرد که خیلی تعجب کرده بود

میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟

پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به

اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی…

هی خانوووم ، تنهااااام بزار، بهم دست نزن…

من ازدواج کردم…

[ یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, ] [ 11:30 ] [ نفس ] [ ]


کفش پاشنه بلند

 با اولین سیلی گیج شدم. احساس کردم همه چیز را برعکس میبینم. بهزاد داد می‌کشید

و باز هم مرا می‌زد. هر چه التماس‌ش می‌کردم، انگار نه انگار. تا به حال چنین رفتاری

از شوهرم که چند سال بود با هم زندگی می‌کردیم، ندیده بودم. آنهم جلوی مردم.

همه جمع شده بودند. هر کسی چیزی می‌گفت. چند نفر تلاش می‌کردند او را از من دور کنند.

اما ظاهرا ناراحتی‌ش حدی نداشت و هیچ کس نمی‌توانست حریفش بشود. پسر جوانی که به

نظر می‌رسید تازه دستش را از پریز برق درآورده، وقتی دید اوضاع هر لحظه بدتر می‌شود

به بغل دستی‌ش گفت:

- بابا یکی زنگ بزنه به ۱۱۰

و خودش مشغول شماره گرفتن شد.

با عصبانیت سرش داد زدم:

- به شما مربوط نیست آقا لطفا دخالت نکنید، این یه مسئله ی کاملا شخصیه.

اما او بی‌اعتنا به اعتراضم کارش را ادامه داد.

 


ادامه مطلب
[ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, ] [ 12:37 ] [ نفس ] [ ]


 صدبار بدی کردی دیدی ثمرش را

 

                                                                                خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟

 

 

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ 23:10 ] [ نفس ] [ ]


نمی دونم خودتون یه اسمی براش بزارین

 تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد،

 او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس

 چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد
آخر سرناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد

تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا

 بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن

 رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب برخاست، آن

می‌آمد تا او را نجات دهدمرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من

 اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم»

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ 23:9 ] [ نفس ] [ ]


That's my name

درسته قدیمیه ولی خیلی قشنگه

 All the time I thought about you

I saw your eyes and they were so blue
I could read there just one name
My name, my name, my name
Because of you I`m flying higher
You give me love, you set on fire
You keep me warm when you call my name
That`s my name, that`s my name, that`s my name

(And you are the one that lights the fire
I am the one who takes you higher
I lose my voice when you say my name
That`s my name, that`s my name, that`s my name)

And you are the one that lights the fire
I am the one who takes you higher
I lose my voice when you say my name
That`s my name, that`s my name, that`s my name

(It`s my name, it`s my name, it`s my name …)

All the time I thought about you
I saw your eyes and they were so blue
I could read there just one name
My name, my name, my name
Because of you I`m flying higher
You give me love, you set on fire
You keep me warm when you call my name
That`s my name, that`s my name, that`s my name

(And you are the one that lights the fire
I am the one who takes you higher
I lose my voice when you say my name
That`s my name, that`s my name, that`s my name)

And you are the one that lights the fire
I am the one who takes you higher
I lose my voice when you say my name
That`s my name, that`s my name, that`s my name

(It`s my name, it`s my name, it`s my name …)

[ شنبه 9 دی 1391برچسب:, ] [ 15:0 ] [ نفس ] [ ]